• وبلاگ : شعرهاي احسان پرسا
  • يادداشت : مرگ حباب..
  • نظرات : 6 خصوصي ، 28 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام بر شما که بهترين نويد هارا مي شود با همين يک کلمه ساده به شما و همه داد.مهربانم با اين حمله اي که شما کرديد نمي شود تا يک سال ديگر برخاست و ابراز وجود کرد؟؟؟؟
    ديگر از ديار ياس آمدن و داد کشيدن و يکه و تنها بر همه عالم و آدم کوس هل من مبارز زدن دوراني ندارد هر چند برخي اين روش را مي طلبند.ولي شما نباشيد بلکه دوستي باشيد با رداي مهرباني برتن و اندام عاشقانه و زبايي که داريد همانطور که زباني قرا’ داشته ايد.
    عزيز دلم مهربانم خاموشي گزينم بهتر باشد ؟يا فرياد تنهايي ام را برسر شما بکشم که جرمتان فقط همراه بودن با من است ؟ من از ته دل به شما عشق مي ورزم نه براي ديدن عکس رخسار مه منظر تان نه براي هوس زود گذر زير پوست جنسيتي خفيف که البته نياز همه ماست اين ماطلبه فقط براي ديدن چهر اي است و شنيدن صدايي است تا بداني با کدام ابوالبشر داري هم کلام مي شوي من کار خطاي مجرمانه و يا خلاف ضرع انور شما را مرتکب نمي شوم که در قهر جهنم قرار گيريد نمي دانم چرا دختران و زمنان ايراني ما تصوري که دارند تنها دور نگه داشتن تصوير خود و صداي خودند نه بسياري از صفات و عادات نا سنجيده اي که هم چون مار بر دور آنها پيچيده است شما ما را يعني مردان و پسران را اتهام زده ايد و مي زنيد.ما نه لمس تان کرده ايم نه بوسيده ايم و نه بوييده ايم بلکه هواخواه شما بعنوان يک دوست و يک هموطن شده اين تا صدايتان و نگاهتان و تصويرتان به ما اين حد به شما نياز داريم آرامشمان بدهد مثل نوشته هايتان که ما را به سهم خودش آرامش مي دهد.پس عزيزم اين توصر غلط را از ذهن تان بزداييد که با داشتن بصويرتان مي خواهيم شما را بي آبرو کنيم آبروي يک دختر و زن ايراني مي دانيد در چه و کجا هاست که نمي گويم.
    چه بگويم از دلي که با داشتن بهترين انسان هاي دور و برش با ز حس ميکند تنهاست.البته بيمار رواني نيست بلکه محتاج است به دوست کا نمي توانيم هر حرفي را به هر کس بگوييم گاهي با عريبه ها بيشتر از نزديکانمان مي توانيم حرف هايمان را بزنيم اين يک سري دارد البته نوعي بي اعتمادي به اطرافيان نيست.همه ما به همنوع علاقه داريم دوستش داريم.براي رفع نياز هايي که دامنگيرمان است.
    عزيزم من نمي توانم درد هاي دورني ام را راحتر از از گذشته بگويم گوشي مي خواهم تا بسرايم فرياد کنم نجوا کنم همين.
    شايد در صفحه اي سفيد بشود با کلماتي کوچک و بزرگ جملاتي راساخت که البته با ارزشند ولي باز گوياي درد دلتان نيستند.
    به قول حافظ درد هجري کشيده ام که نپرس
    هر چند شما با مهرتان ضرباتي را کاري وارد مي کنيد ولي من دوستان دارم چرا که ضرب الجبيب زبيب. يعني زدن دوست مزه اي شيرين دارد.
    چه بگويم چرا که العاقل يکفيه الاشاره يعني عاقل را اشاره اي کافي است.
    پاسخ

    ما مقادير معتنابهي شاخ و امثالهم به در آورده ايم از اين همه اقاويلي كه تقول فرموديد. گفته ايد كه العاقل تكفه الاشاره اما ما با همه علومي كه اندر سينه داريم متوجه منظور شما نشدم. به كامنت شما مي آمد كه جواب نامه اي بلند بالا باشد كه ما هنوز ننوشته ايم !!شايد هم اين كامنت را اشتباهي برايمان نهاده ايد كه در اين صورت حيف شد !در هر صورت مي رويم موهايمان را به گونه اي بزنيم كه شاخ هايمان معلوم خلق الله نباشد.