سلام فقط خواستم يه كار كوچيك كرده باشم كه مدت ها باقي بمونه اميد وارم لايق باشم و بتونم خاطره ي خوبي از جا بگزارم يادت باشه دنيا ايستگاه انتظار تا موعدش برسه و قطار ما رو به سفر ببره واي به حال كسي كه
راجع به آرش هم نمي دونم چي بگم ... منم مث تو ... تازه وبلاگشو بخوني بيشتر يخ مي کني ...
سلام... سال نو مبارك رفيق... غزل پست قبل رو بيشتر دوست داشتم ولي غزل اين پست بيشتر خوشحالم كرد... موفق باشي.. ياحق.
سلام خوبي شما
من اين وبلاگ دوروز شده راه انداختم وهيچي هم تو ننوشتم هنوز ولي از اينكه اومديد ونظرداديد خيلي تعجب كردم من هرچي ارشيو نوشته هامو مي زنم باز نمي كنه پس شما جمله هاي منو از كجا خونديد در هرحال ممنونم وب شما هم عالي بود اپ مي كنم وخبرتون مي كنم
سلام .
اين آخرين بهار من و اولين توست
اين آخرين عبور من از سرزمين توست
ساحل نشين اشكي و آباديم هنوز
يك لحظه در نگاه بهار آفرين توست. محمد زند
سال نو صد و بيست بار برات تكراري بشه الهي
ايام بر شما مبارک بادايام مي آيند تا از شما مبارک شوند
مبارک شماييد ..
به اميد رسيدن صدمين بهارتان .. :)
بسم الله
سلام و خسته نباشيد
شعر واقعا زيبايي بود مخصوصا تلميحش به اين دو آيه ي شريفه
موفق باشيد ...
آسمان سرخ
يا حق