به نام خداوند حي...
سلام و درود...
بنده هم رسما اعلام عدم موجوديت مي كنم !
در ضمن بنده ماهي براي بوسيدن سراغ ندارم...
جز...
به هر حال با دو پست منتظر حضور شما هستم...
البته اگر فرصت نداريد مسئله اي نيست...
خوشا به حالتان...
من هر چه مي گويم فردا ، هيچ وقت نمي آيد...
آن غزل هم بي نظير بود...
همان جا هم گفتم...
پنجره اگر رو به ساحل باز شود چه مي شود...
اين دو بيت هم از بنده حقير :
اين غزلي كه خوانده اي بوي ترانه مي دهد
وين هدفي كه كشته اي بوي جوانه مي دهد
پس تو به جاي دشمني همره و همراه مني
واي چرا قدم زني به سر بيا كه ره دهد
هو الحي