• وبلاگ : شعرهاي احسان پرسا
  • يادداشت : قرار ..
  • نظرات : 0 خصوصي ، 14 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام .

    شاعر نيستم . اما شعر را دوست دارم .و مينويسم . با خوندن متنت ، اين كلمات جاري شد .اسمش رو هر چه دوست داري بزار : شعر ، قطعه ادبي و... تقديم به شما و خوانندگانتون.

    ( برگهاي تقويم )

    برگهاي تقويم لحظات عمر ماست

    كه چون برگ و باد

    در حرمله زمان مي رود

    اي كاش ميتوانستم كمي حركتش را كندتر كنم !

    اي كاش!

    سايه خودم را ميبينم در پس هر صفحه ايي

    كآرام ميرود در پي روزهاي هفته ، سال و ماه

    من هر روز بزرگ و بزرگتر ميشوم

    اما هنوز خبري از نگار نيست

    ترسم كه من صفحات عمرم به سر شود

    و نبينم آن نگار ، كه زمان در انتظار اوست .