دکون عشق بسته شده ، تا اطلاع ثانوي دل از بهار خسته شده ، تا اطلاع ثانوي

حنجره اي که دادميزد (خداي ما بزرگتره) فريادش آهسته شده ، تا اطلاع ثانوي

هيچکي دل خوش نداره ، تا اطلاع ثانوي ازآسمون غم ميباره ،تا اطلاع ثانوي

حتي کبوترا ديگه حال پريدن ندارن اينجا آدم کم مياره ،تا اطلاع ثانوي

خود خدا زندونيه، تا اطلاع ثانوي به صرف غم ، مهمونيه ، تا اطلاع ثانوي

واسه مترسک تو باغ خداي مهربونمون دشمن سخت خونيه ،تا اطلاع ثانوي

هواي عاشقي پسه ، تا اطلاع ثانوي کوچه پر از خار و خسه ،تا اطلاع ثانوي

اما همه خوب ميدونيم مترسک ميون باغ ترسيده از بس بيکسه ، تا اطلاع ثانوي

سلام.يه زحمتي براتون داشتم.اگه ميشه غزل راي منو پس بده رو يه جوري بهم برسونيد.خيلي دوست دارم بخونمش.ممنون ميشم اگه اين لطف رو بكنين.

سلام

خسته نباشيد

ولادت حضرت امام رضا (ع) مبارک باد.

شاد باشيد.

يا حق.

سلام. چه خوب بود. با موضوعي که کمتر کسي بهش پرداخته. تو مايه هاي خودم خارج مي زنيد. از آشناييتون خوشحالم.فقط اينکه به قول استاد ما "توي" از ادبيات کودک وارد زبان ما شده و اصولا غلطه .مخصوصا برا اين زبان فخيم سبک بود.بيت شال هم از بقيه ابيات ضعيف تر بود. ارتباطتتون رو حفظ كنيد. ممنون.

تو اين شب غريب کسي به فکر ما نبود

تو اين ديار بي کسي هيچ کس دل سوزمون نبود

حالا تو هم تنهام نذار " نذار که تنها ببمونم

تو اين شهر شلوغ چه کار کنم نميدونم

ولي اين و يادت باشه هر جا باشي دوست دارم

حتي اگر هم يادي از من نکني بازم ميگم دوست دارم

خدانگهدار عزيز خوشت باشه که هستي

چون دوست من تو هستي

برات دعا ميکنم , برات دعا ميکنم

يک چيزي تو دلم هست ميگه بازم ميايي

خدا کنه درست باشه دل ميگه ميايي

گر چه نزديکم بهت ولي دلم تنگه برات

نمي دنم چه کار کنم دوست دارم

سلام. ممنون از راهنماييت. اگرچه به نظرم مفهوم از قالب خيلي مهم تره اما امتحان كردن قالب هاي كهن با مفاهيم تازه به نظرم كار خوبي ميرسه. ممنون ير زدي. كارت رو خوندم و استفاده كردم اگر چه در بيت اول شايد حي از علي كاملا جدا مي افته و به خوانش ضربه مي زنه. كه البته خودت متخصص عربي هستي و من چيكاره بيدم.

شاد زي

شعر خودتم

تصحيح كردم

سلام احسان جان

مرسي عزيز از تذكر به جايي كه دادي

من شاعر نيستم گاهي چيزايي ميگم برا همين به مقررات آشنايي ندارم

به اين صورت نوشتم اميدوارم درست باشه

برو كه هيچ جز عذاب به من نداده اي و بس

شعر خودنكم خيلي قشنگ بود

مانا باشي

فدات ناديا

سلام عزيز

ممنون از لطفت

خواستم بگويم شعر غزل بود نه نيمايي هرچند سطر بندي اش غزلوار نيست مثلا دو بيت اول:

نشته سايه اي كنار سايه اي، گدا-
ي دلشكسته اي كنار پله هاي خا-
نه، اي كلاغ خسته اي به روي شاخه اي،

نشسته است سايه اي ميان سايه ها... و به همين منوال تا پايان شعر

باز هم از حضورت ممنونم

موفق باشي

درود

ممنونم از لطف حضورتون

غزل شما هم بسيار خواندني و دلنشين بود

شاد و موفق باشيد

حي علي خير الوصال !

سلام.

من توي قهوه حل شده ام آي فال بين