• وبلاگ : شعرهاي احسان پرسا
  • يادداشت : نخ..
  • نظرات : 1 خصوصي ، 10 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اگر احيانا فيلم دشت گريان را نديديد، حتما گيرش بياريد و نگاه كنيد. گذشته از تمام جذابيت‏ها و قشنگي‏هاي اين فيلم، صحنه‏اي در آن هست كه اين پست دقيقا آن را يادم آورد..

    آنجا نه بلوزي در كار بود و نه بادبادكي.. ولي يك لباس بافته شده با دست معشوقي بود براي عاشقش، كه در لحظه وداع عاشق و روانه جنگ شدن او، يك نخ‏ش در دست عاشق ماند و ماند و ماند.. با عاشق حركت كرد و رفت تا از معشوق دور شد.. و تمام تار و پود آن لباس نيز.. صحنه عجيبي بود.. و زيبا.. آنقدر كه تماشاي تمام چند ساعت فيلم را موجه و ارزشمند مي‏كرد. و البته بسياري صحنه‏هاي زيباي ديگر..

    حتما ببينيدش.