سلام جناب پرسا .دست مريزاد . لذت بردم هم ازين پست و هم از پستهاي قبلي . بروزم و باز منتظر قلم سبزتون .يا حق

احسان عزيز سلام ... هيچي فقط اومدم كه تبريك بگم و .....

سلام ... خوب نبود ...

هميشه از خواندن طرحهاي زيبايتان لذت ميبرم !

بلاگت بيش از اندازه وايد شده ... يعني نمي شه همه صفحه رو در يك لحظه كپچر كرد.. اين دور بودن جمله ها از هم حال نمي ده .... دوم اين كه بيش ااز حد لازم سفيده ... سوم اين كه شما دختر تشريف داريد يا دختر دوست ؟؟؟ شرمنده ها ... .. 6 ام اين كه ساحل نشين اشك يعني چه ؟؟؟ به نظرم يه كم مشكل دستوي داره ....!!!!! راه افتادم ها ... مث خودت پيله كنم... ديگه بگم برات كه .... مي گن در حركت به سوي كمال همه به سمت ساده تر شدن مي رن... اين يه اصله .... يه بالون براي اين كه برره بالاتر بايد كيسه هاي شن ر بندازه پايين.. اما باز بگم برات كه از يه حدي بالاتر نمي ري... مي دوني چرا .. چن بقيه اش رو بايد خودت بپري.... قالب ات مشكل داره .. خيلي زوم اش وايد ه .... نكته خوبش متن هات هستن + موسيقي بلاگت .. همين .. دست اعظم هم درد نكنه...... خانومش رو كمتر كنن لطفا ! يه قاصدك اتيش گرفته بذارن كنار ساحل كارون كه بندري بزنه باحال تره ! جسارت نيست ها .. شوخي ! كه بخندي//

سلام احسان. جالب بود اين كار... جالب تر بود اگه به جاي اما مي گفتي :چه كنم.... اين جوري هم رساتر مي شد مفهوم اش.. هم قصد خوردن تو، او را، بيشتر نشون مي داد .. هم اين كه ابهام رو مي ريخت لاي رسا بودنش... چه كنم؟ تو خوردني اي...يعني گريز نيست از خوردنت .. در كل به غير از اين دري وري هايي كه من گفتم هم جالب بود و با صداي خودت شنيدن اش جالب ترشكرد .. مخصوصا توي اون مود سگي من!!!!1

خواندم ... يك مقدار كوچه بازاري بود ...

مثل يك ماءالشعير خنك !

به نام خداوند بي نظير...

سلام و درود احسان خوبم...

شرمنده من يکي امروز را روزه ام...

چه خوردني باشد چه نباشد لقمه ، فقط لقمه ي حلال...

حال مي خواهد غذا باشد يا قضا...

تا به حال چيزي خوشمزه تر از گرسنگي در راه خدا نديده ام...

راستي به روزم و مثل هميشه منتظرتان...

يکي از متن ها را به گمانم نديده ايد...

اگر خواستيد قدم هايتان را آهسته برداريد تا من بيشتر از اين شرمنده نشوم...

هو الرحمن

سلام. وبلاگ خوب و قشنگي دارين. خوشحال ميشم اگه به وبلاگ منم سر بزنين و نظر بدين. طراحي جديدش هر چند قبليو نديدم اما خيلي خوب و قشنگه. تبريك ميگم.

من يادم رفته بود ؛ نه ؛ هنوز مطالبتو نخونده بودم كه بدونم بايد تولدتو تبريك بگم...جشن هستيت مبارك آقاي پرسا!

واي...چه طرح خشني خوبي..

شب چهارشنبه به دوستم سپردم كه فردا برام مرخصي بگيره، صبح چهارشنبه به اتفاق يه نفر آدم غير وبلاگ نويس رفتيم جشنواره...

اين آرم جشنواره بود...

اين‏هم گروه سرود، وقتي سرودشان تمام شد آمدند و قاطي ما نشستند، از يكي از اين گل‏پسرها پرسيدم كه چقدر تمرين كرده بوديد، گفت 4 ماه، گفتم چند بار اجرا داشته‏ايد، گفت 5 بار، وقتي نشسته بودند اينقدر سر و صدا كردند كه روي آن سه تا شلوغ را كم كردند.

اين هم نمايي بازتر از محل برگزاري مراسم اختتاميه جشنواره،‏ آن آدميزادي كه پشت تريبون است، سيد جواد هاشمي نام دارد.

اين هم دوباره سيدجواد هاشمي

و اين هم بالانشين وزارت فخيمه ارشاد

ايشون همون آقايي هستن كه توي قسمت نظرات يادداشت قبلي نوشته‏اند كه مرا به خاطر ندارند. www.hojre.net

به به! اين هم محمد مسيح كه توي كارگاه وبلاگ‏نويسي كه صبح همون روز برگزار شد، خودش رو كشت تا بتونه مجري رو راضي كنه كه حرف بزنه، سوم رياضي بود... http://www.masihm.com

اين هم بچه خوبي بود! www.yaldaa.mihanblog.com

البته با عزيزاني ديگر نيز آشنا شديم كه لينك وبلاگ‏هاي‏شان را در همين زير مي‏توانيد ببينيد.

www.hajreza.persianblog.com کلي از افکار و صحبت هاشون استفاده کردم...

http://aghbaba.blogfa.com انساني بسيار شريف، كه موقع ناهار خوردن كلي با هم حرف زديم، افتخاري بود...

www.babazade.blogfa.com مجري بخش دوم کارگاه وبلاگ‏نويسي

www.rooznameh.blogfa.com اين هم همونيه كه اونقدر بامزه‏س كه نميگه كدوم بود...

ياعلي

پ.ن:1-دوستان فرموده بودند كه چرا بيشتر در باره جشنواره ننوشته‏ام، بايد بگويم همين بود، اساسا جشنواره‏اي كه برگزار شد، نه در شان وبلاگ‏نويسان عزيز بود و نه در شآن برگزاركنندگان آن، اما به هر صورت زحمات عزيزان برگزاركننده حاكي از اوج خواسته قلبي‏شان مبني بر ارج‏نهادن تلاش‏هاي وبلاگ‏نويسان بود كه خود جاي بسي خوش‏حالي و شادماني دارد...
البته شايد لازم باشد بگويم كه به 16 نفر از وبلاگ‏نويسان نيز به تفكيك موضوعات انقلاب، صهيونيسم، مذهبي و آزاد، جوايزي تعلق گرفت...

2- بعضي از مراكز خبري به سخنگوي شوراي‏نگهبان اعتراض كرده‏اند كه چرا ورودي مجلس خبرگان را به روي غيرمجتهدين بسته است؟
در جواب اين‏هايي كه عمدا چشمان خويش را بسته‏اند بايد گفت كه مرحوم شريعتي نزديك به چهل سال پيش لزوم مجتهد بودن اينچنين مجلسي را بيان كرده است، پس نتيجه مي‏گيريم كه اين‏هايي كه به اين لزوم اعتراض دارند، حتي از مرحوم شريعتي هم سال‏ها عقب هستند.

به من لينک بده. اي مديريت لينک!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

سلام:همش به كنار اين اي آخرش... ديگه ختم ادم خوريه گمونم...