• وبلاگ : شعرهاي احسان پرسا
  • يادداشت : کفش..
  • نظرات : 0 خصوصي ، 14 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    يک نفر دنبال خدا ميگشت ، شنيده بود که خدا آن بالاست و عمري ديده بود که دستها رو به آسمان قد ميکشد .پس هر شب از پله هاي آسمان بالا ميرفت ، ابر ها را کنار ميزد .پادر شب آسمان را ميتکاند ، ماه را بو ميکرد و ستاره ها را زيرو رو .
    او ميگفت : ((خدا حتما يک جايي همين جاهاست . )) ..........


    سلام دوست عزيز ! سال نو رو پيشا پيش تبريک ميگم ! اميدوارم ساله خوبي داشته باشيد و از اين سال درس هاي خوبي گرفته باشيد ! بهار پراز ناگفته هاست ، پراز حکمته، پراز حرفه، براي فهميدنش کافيه ساده باشيم و پذيرا !
    با 2 پست جديد کتاب زندگي را به روز کردم ! منتظر حضورتونم !
    هميشه موفق و شاد و تندرست باشيد !
    حق نگه دارتون يا علي !