شعر ها ...طرح ها...ونوشته هاي خوبتان را خواندم...بي نظيرند!
اما اين يكي آنقدر دلنشين بود كه دلم خنواست بي دست مريزادي از آن و نويسنده ي توانايش بگذرم...
چه سرنوشت غم انگيزي
كه كرم كوچك ابريشم
تمام عمر قفس مي بافت
ولي به فكر پريدن بود..
.
خيلي به دلم نشست
دلت شاد دوستم
سلام دوست عزيز
غزلهاي شما رو خوندم
خيال قوي داشتند اما اگر در بيتها كلمات مصراع اول هماهنگي با قافيه داشته باشند قافيه رنگ ميبازد.
ارادتمند
سلام احسان عزيز،سرت سلامت
شعري غير قول و غزل برايت(جسارتا)ارسال ميكنم تا نظرتان را جويا شوم؛
كبود شده ام
و واژگانم در من
دي اكسيد كربن شده است.
بدون هيچ زخمي
باند پيچي شده ام
جرم من
دهانم است
كه براي نفس كشيدن
كمي اكسيژن مي خواست...
سلام بر احسان پرساي عزيز كه خيلي چيز ها ازش به امينت نزد من مونده
خوب باشيد خواهشن و به آرزويمان جامه عمل بپوشانيد
هر روز گرفته تر از ديروز به ته كشيدن واژه هايم نگاه ميكنم و حسادت براي فوران زيبا گفتنت پرسا
هميشه زيبا مينويسي و هميشه ميخوانم و حسادت واار خوشحال ميشود دلم.كاش بيشتر ميتوانستم بنويسم كاش ميشد گاهي بشنوي شايد عطر حرم به سر ما هم پاشيده شود.
به هر حال مثل هميشه خيلي زيبا هم برايش كم بود.سبز رنگ جنگل است را هم توي بلاگ محسن باقرلوي عزيز خواندم
آرزو دارم روزي دلننوشته هايم را وقت خواندن داشته باشي.
با دلي گرفته(حتمن ميگويي طبق معمول)آمدم نبوديد.
قربان شما
با آرزوي هميشگي ديدار كه اين روزها روياي ديدار شده
سلامي به گرمي مرداد و درودي به پاکي باران برايتان ....
کمي بيش بود که نبودم ولي گه گاه مي آمدم و از گلايه هاتان کمي نصيب ميبردم-(( که چرا نيستي و ما را فراموش کردي و اصلا بگو خوبي و ... ))- چندين ادبيات ديگر که گاهي همين گلايه ها اميدي ميشود که کسي يا کساني چشم در راهت خيره کرده اند،که بايد برگشت تا مبادا کسي سفيد شود چشمش .
خبري هم هست به حضورتان : تا کمي ديگر (( آسمانش را )) از وبلاگ به سايت تغيير هويت خواهد داد (( www.asemanashra.com )) .
لختي از وقتتان را گرفتم تا بسيار از اين غيبت شرمساري کنم .....
اگر بخشيده ايد ، بي امان نقد کنيد تا دمي راحت از مهرتان برآورم و ....
پايا باشيد .
سلام
خيلي عالي بود اين طرحت
شعرت رو هم خوندم محشر بود.
هميشه از كارهات لذت بردم.
دمت گرم و سرت خوش...
قلم زيبايي داريد به ويژه شعر زيبايي كه در وبلاگ دوستان از شما خواندم:
اعتراف مي كنم سبز رنگ جنگل است
وبلاگ سکسکه هاي يک مست با
"ساعتي که زنگ زده همه زنگ هايش را زده ؟"
"اعترافات گاليله"
"يک بداهه براي سه نفر"
تبيين اجمالي " مرکب حرکت"
و يک "چهارپاره ي مرکب" بروز شد
چشم قفقاز ترکمن گيسو!
اسب بر کشته هاي من مدوان
خنجر ابروان خوني را
توي زخمم غلاف کن بانو
نثر در بيهقي پريشان بود
منتظر حرف هاتان مي مانم
ناد علي
شهرام ميرزايي