ناگزير از سفرم ،بي سر و سامان چون بادبه گرفتار رهايي نتوان گفت آزاد
salam
ensafan sheraton harf nadare man vaghean lezat mibaramکوچ تا چند ؟! مگر مي شود از خويش گريختبال تنها غم غربت به پرستوها داداينکه مردم نشناسند تو را غربت نيستغربت آن است که ياران ببرندت از ياد