• وبلاگ : شعرهاي احسان پرسا
  • يادداشت : عطر
  • نظرات : 6 خصوصي ، 23 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    خيلي عالي

    مثل هميشه

    نوشته هاي شما بوي ريحان دارد و ياس

    قدمي برداريم

    در اين عطش خاطره ها

    در ساحل اشك

    به روزم و منتظر حضور سرسبزت

    يا علي

    + ميرزا قلمدون 

    پرسا كه دلش عجيب سرپا شده است

    آدم نشده خمار حوا شده است

    بر روي زمين مقنعه ي طوسي ديد

    زينرو كمرش ز عشق دولا شده است

    سلام. جالب بود!!!

    واقعا زيباست و موفق باشي .

    دوست دارم بگويم در لحظه عشق فقطط در ياد تو هستم.

    دلتنگي هايم تمام نمي شوند

    و تو هيچگاه از من دور نمي شوي

    در دلتنگي هايم تو جريان داري

    آبي و پاك و زلال و مهر باني چشمهايت هميشگيست....

    خيلي قشنگ بود .

    موفق باشيد

    خوشحال ميشم به مهتاب عشق من هم سر بزنيد.

    دخترك تنها نشسته و از پشت شب به فردا مي نگرد فردايي كه شايد

    زيبا تر از امروز باشد

    دستانت به ستارگان اقبال آكنده باد

    خوشحال ميشيم به ما سر بزني

    سلام احسان... خوبيد؟

    البته كه صادق بودن سخته ... هميشه خوب بودن سخت بوده اما بيشتر وقتا چيزهاي سخت بهترين چيزان...

    ياده اون دفعاتي كه اومدم تو بلاگتون افتادم... اونوقتا فكر ميكردم پرسا يه دختره كه با احسان مي نويسه بعدها فكر كردم نه اين احسان عاشق اون پرساست و داره براي اون مي نويسه :) خنده ات نگرفته هنوز ؟! بعد كه فهميدم كلن چقدر خنگ تشريف دارم ديگه دور و برت آفتابي نشدم خجالت كشيده بودم از اونهمه پرت و پلا فكر كردنم :)

    حالا كه دوباره اومدم تو خونه ي جديدت فكر ميكنم اگر نمي شناختمت باز فكر ميكردم اين پرسا ست كه مينويسه واسه احسان... چقدر دخترونه شده اينجا :)

    احسان عزيز، دُروود!
    ممنونم به خاطر بررسي موشکافانت در commentهاي پُست قبلي...
    به خاطر فصل امتحانا يه مقدار دير آمدم.
    دير آمدم امّا مثل هميشه از کارات لذّت بُردم.
    خيلي خوبه که خيلي زودتر از گُذشته اينجا تازه مي‌شه.
    دستت دُرُست!
    پ.ن:
    پُست جديد "چاي تلخ" تا حدّي مُتفاوت از تجرُبيات قبلي از کار درآمده...
    به شدّت(!) نياز به حُضور و نقد و پيشنهادت دارم، زودتر بيا؛ لُطفن!

    سلام

    خيلي قشنگ بود

    ياد طرح افتادم .........

    اين گل سرم نبود كه وا شده بود

    انگار دل تو سخت شيدا شده بود

    چك كردم و ديدم كه ز پشت پلكم

    يك چشمك بي دليل پيدا شده بود

    + ليلا 
    سلام و حرفي ندارم خب اومدم كه اومده باشم. بشين درستو بخون

    درود ...

    خوشحال ميشم تشريفتون رو بياريد پيش من !!

    ايام به كام

    تابعد ...

    سلام ،

    رياعي دلنوازي بود

    چشمت گل آفرين ، كه اگر اين چنين نبود

    درياي اشك مثل تو ساحل نشين نداشت

    دكتر جونز ما هم سر از اينجا درآوردن..خوشحالم..يه كشف دوطرفه بوده به نظرم.
    سلام به احسان عزيز... چرا اين دفعه من دير خبر دار شدم؟ اما عوضش كلي حظ بردم... خب راست ميگن ديگه دختر جان مقنه طوسي ، حواست باشه گل سرتون باز نشه ...ميگم اصن شايد لبخند زده اينطوري شده...شاديهايتان مستدام آقا.
       1   2      >