کجاي اين جنگل شب، پنهون ميشي خورشيدکم؟
پشت کدوم سد سکوت، پرميکشي چکاوکم؟
چرا به من شک ميکني، من که منم براي تو
لبريزم از عشق تو و سرشارم از هواي تو
دست کدوم غزل بدم، نبضِ دل عاشقمو؟
پشت کدوم بهونه باز، پنهون کنم هقهقمو؟
گريه نميکنم، نرو
آه نميکشم، بشين
حرف نميزنم، بمون
بغض نميکنم، ببين
سفر نکن خورشيدکم
ترک نکن منو، نرو!
نبودنت مرگ منه
راهي اين سفر نشو!
نذار که عشق من و تو، اينجا به آخر برسه
بري تو و مرگ من از رفتن تو سربرسه
نوازشم کن و ببين عشق ميريزه از صدام
صدام کن و ببين که باز، غنچه ميدن ترانههام
اگر چه من به چشم تو
کمم، قديمي ام، گمم
آتشفشان عشقم و درياي پرتلاطمم
بغض نميکنم، ببين...
ايرج جنتي عطايي