سلام
از آَنايي با شما خوشحالم
زيبا بود
وبلاگتون عنوان زيبايي دارد
به ترانه هاي من سر بزنيد
موفق باشيد
سلام و ممنون كه سر زدي... مثل هميشه لطف داشتي....
و حرف آخر.... اي واي بر اسيري كز ياد رفته باشد.... در دام مانده باشد ..... صياد رفته باشد...
و خداآدم و حوا را غافلگير کرد و به آنها گفت ادامه بدهيد ، خواهش مي کنم خودتان را براي خاطر من ناراحت نکنيدخيال کنيد انگار نيستم.ژاک پرِوِر
سلام احسان جان
رباعي، خيلي عالي بود....خيلي...مصرع اول بر افراشتگي و رقص پرچم با باد رو نشون ميده...مصرع دوم پابندي به خاك رو...و تداعي گر ميله پرچمه......و اين چه پرچميست كه هم به زمين متصل است و هم مي تواني به دوش بگيري و سرزمين عشق را فتح كني ؟؟!!...معشوق كه باروسري توسي مي آيد....مي دوني يه نكته جالب ...عمراً اين به ذهن خودت هم رسيده باشه...در رسم الخط فارسي معمولاً رنگ رو به صورت *طوسي* مي نويسند ...و *توس* دليري در شاهنامه بوده...اگر ديد حماسي اين رباعي رو در نظر بگيريم....اين يكي خيلي خوب جا افتاده....4 مصرع..و كليه كلمات خوب نشستند.....بيست.....وري گود