سلام بر احسان عزيز
مدتهاست كه من با وبلاگ شما آشنام. و هيچ وقت اون طرح شما از ذهنم نميره :
با تلفظ اسمت نفس ميكشم
چگونه جاي اسمت
نقطه چين بگذارم.
و اما دربارهي غزل آقاي بيابانكي.
فكر ميكم دارن توي اين بيت دنيال چوب نقالي ميگردن تا توي پردهي نقالي كه همون پردهي چرمين هستش حرفاي تازهاي بزنن.
و ديگه اينكه ممنونم كه قدم رنجه كردين و خوشحالم از اين آشنايي كه اميدوارم تداوم داشته باشه.
آسموني باشين....
سلام
اميدوارم شاد و سبز باشيد
متن زيبايي بود ،قابل تحسين،براتون آرزوي موفقيت مي كنم
اميدوارم هميشه زندگيتون به سفيدي برفاي زمستون و به سبزي بهار باشه
خدا كنار كنار تونه
فقط كافيه نگاهش كنيد،اونوقت مي بينيد كه هميشه و هر لحظه بهتون مي خنده
داره بهتون چشمك مي زنه قدر اين لحظهتون رو بدونيد
حق نگهدارتون
چشمانت قانون عروسك ها رامي شكنند... باز مانده اند.../
خيلي صفا داشت خوندنش... خيلي...
...
مخلصيم... ياعلي.
مست مستم ليك مستي ديگرم
امشب از هر شب به تو عاشق ترم
راست گويم يك رگم هوشيار نيست
مستم اما جام و مي در كار نيست
مست عشقم مست شوقم مست دوست
مست معشوقي كه عالم مست اوست
اي چشم تو چشم.. چشم عالم همه چشم
كز چشم نديده است چو چشم تو به چشم
چشمم ز ميان چشمها چشم تو گزيد
اين چشم چه چشميست چه چشميست چه چشم؟
سلام و صد سلام
هر بار كه اينجا ميام يه ايده نو ميبينم
اما اين بار واقعا لذت بردم
فراتر از هميشه بود.............
باز هم مي خوانمش