وبلاگ :
شعرهاي احسان پرسا
يادداشت :
دستانش..
نظرات :
0
خصوصي ،
12
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
حامد
من اون قدر كه به ديوانگي تو ايمان دارم به خدا ندارم!!!! البته ديوانگي هات بهره اي دارند از سادگي كودكانه... مونده تا گنده گنده ببازي! اما همين هم زيباست... يعني كه خواستنش در تو هست.... البته من حرف هايي كه مي زني رو نه مي فهمم و نه فهميده ام ... ولي همه چيز فهم نمي خواد! مي شه همين جوري هم دوست داشت. يا لا اقل ياد يك دنيا كامنتي كه در خانه هات گذاشته ود بيافتم ... ولي در مورد اين طراحي! ياد سياوش مي افتم كه مي گفت: ساده تر رنگي تر... كمي شلوغ است. البته من به اين اعتفاد دارم كه سخن معشوق سخن معشوق است... هديه اش كه ديگر جاي خود دارد... پس بيشتر به معشوق ات خواهم گفت... اين جا را ساده تر بياراي! اين جا خانه هاي حرف هاي سكوت است... اين جا با خلوص اي در حد نوشته ها داشته باشد... بگذريم. به محبوب سلام برسان! و اين كه عشق پيش از يا علي اغاز مي شه... پيش از همه اين ها بوده .. و پس از همه ان ها خواهد بود... چون كلمه كه در آغاز بود و با خدا بود و خدا بود و انسان خاكي شد... عشق ذات هستي است.... دل ات شيدا و دل او هم شيدا