سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

دِیر طوفان دیده ام ناقوس را گم کرده ام

کاروانی بی مسیرم کوس را گم کرده ام

 

معبدی متروکه ام با رد پای نوح که

بعد ِ توفان رد آن پابوس را گم کرده ام

 

روز ِ روشن شهر را می گشت شیخی با چراغ

من همان شیخم فقط فانوس را گم کرده ام

 

باز می میرند اصحابم .. ولی از گشنگی

سکه های عهد دقیانوس را گم کرده ام

 

دارد از ماندن وجودم می شود مرداب.. آه

رودم اما راه اقیانوس را گم کرده ام

 

زندگی یک خواب وحشتناک می دانم ولی

راه بیرون رفتن از کابوس را گم کرده ام

 

..

 

دیگر از گشتن کشیدم دست چون فهمیده ام

هر چه می گردم جهان را بیشتر گم می کنم..

 

 




تاریخ : دوشنبه 85/6/27 | 6:59 عصر | نویسنده : احسان پرسا | نظر

  • بن تن | قالب وبلاگ | دنیای اس ام اس