غمی چشمامو تُنگ آب کرده
دلم رو ماهی ای بی تاب کرده
چقدر این تاقچه دلگیره وقتی
اَجل مادربزرگو قاب کرده
هر قطره اشک تو دانه ای از تسبیح عمر مرا می شمرد.
آرام بگیر دختر که هق هق تو تمام حجم خاکی شانه هایم را تکانده است.
بگذار گوشه ای از تابوت سنگین این مصیبت را من به دوش کشم.
" آرام " بگیر تا چشمان مرا " اقیانوس آرام " نگیرد.
ما با مادربزرگ از این قرارها نداشتیم که قرارمان را با خود ببرد.
لالایی های مادربزرگ آرام گرفت و ما در بهت سکوت جای خالی لالایی هایش را ناله می کنیم.
.. و مادربزرگ که مهربانانه رعایت ناشی گری ما را کرده و بی لالایی خفته است.
آرام بگیر اعظم جان .. مادربزرگ خواب است.
" تسلیت " عرض می کنم. واژه ای کوچک در غم مادری که بزرگ بود.
صدایت.. نفحه ای ریحان گرفته
نفس هایی که طعم جان گرفته
الو.. بانو صدای توست آیا
و یا در گوشیَم باران گرفته ؟!
سلام دوستان.
آبان را ماه شاعران می دانند. من اما به نوبه خودم به شدت تکذیب می کنم! سه سال پیاپی تجربه کرده ام آبان ماه، ماه کسادی شاعرانگی هایم بوده است. امروز داشتم با خودم ریشه یابی می کردم ببینم مشکل از کجاست به نظرم اومد که این مساله می تونه ناشی از این باشه که تو آبان ماه الهه غزل سرش شلوغ می شود و از آنجا که ما در روز ازل وقت توزیع شانس در صف دماغ بوده ایم به ما نمی رسد ! شاید هم ماه آبان از آنجا ماه شاعران نامگذاری شده که در این ماه شاعران به تعطیلات می روند و شعر و شاعری تعطیل می شود. هر چه هست همین که یک ماه به نام شاعران نامگذاری شده باید صد هزار مرتبه خدا رو شکر کنیم. باز خوب است دل ما را به چیزی خوش کرده اند اگر نه که تا آنجا که من می دانم شاعران را آدم هایی حرف باف می دانند که در تجلیل از آنها " حرف " های خیلی خیلی خوب خوب می زنند.
بگذریم.
توی این کسادی اگر عشق نبود از همین پاییز به استقبال خواب زمستانی می رفتم اما خوشبختانه عشق آرام و قرار برایم نگذاشته است در هر صورت این دوبیتی ضعیف را از حقیر پذیرا باشید.
برای مَه پرستان می شوی ماه
برای شَه پرستان می شوی شاه
مسلمانیم و آرامش نداریم
برامان می شوی .. استغفر الله !
نپرس از قبله ام.. ماه است بانو
صراط من به بیراه است بانو
بله .. من مؤمنم اما به چشمت
نگاهت قل هو الله است بانو
تاثیر تحصیلات آکادمیک بر زبان شعر :
مرا مجنون ِ عشق اعلام کردی
سپس محکوم به اعدام کردی
پذیرفتم .. ولی من یک نفر را
چرا آخر تو « قتل عام » کردی؟!
یه کار قدیمی به احترام مقام مادر ..
تقدیم به آنها که روز مادر را به یک تکه سنگ تبریک گفتند :
چه می شد دستهایت را ببوسم
و پا نه .. رد پایت را ببوسم
چه می شد جای این سنگ نوشته
بهشت زیر پایت را ببوسم !
و برای اولین بار روز زن را به همسفر عشقم تبریک می گویم :
و خداوند
تمام هستی را که آفرید
مدادش کم رنگ شد
آنرا به لب زد و
زن را آفرید.
.. این کار هم به چشمک های شیطنت بارش تقدیم می شود:
چشم تو هنوز هم سقط می گیرد
وز دیده ی دلباخته شط می گیرد
چشمک که ندارد از خودش تاثیری
از گوشه ی چشمان تو خط می گیرد !
.: Weblog Themes By Pichak :.