عشق تو برای خضر بود آب حیات
مهر تو برای نوح کشتی نجات
آدم که فریب مکر شیطان را خورد
بخشیده نشد مگر به ذکر صلوات
..هی وسوسه ی چشمک کندوهایت
هی واشدن گیرهْ سر موهایت ..
یک لحظه اشاره های ابرو تعطیل ! ..
تا رد بشوم از پل ابروهایت
.. و یه کارقدیمی
دل بی همه چیز عاشقی آموخته است
در سینه من آتشی افروخته است
این خاکستر که بر سرم می بینید
دسته گل این قلب پدر سوخته است
این قوم چه کرده است با بانویش ؟
این قوم چه کرده است با بانویش ..
این مدرک جرم قابل امحا نیست
با میخ نوشته است بر پهلویش
فاطمه پاره تن من است. هر که او را بیازارد مرا آزرده و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است .
پیامبر اکرم ( ص )
اول که خلافت علی را خوردند
آنگاه فدک _ ارث نبی _ را بردند
مشکل فقط این است که پیش از کشتن
آیا خلفا فاطمه را آزردند ؟!
یا جنگ گلاب و عطر بر پا شده است
یا رایحه بهار افشا شده است
ای دخترک مقنعه طوسی لطفا ؛
چک کن! نکند گل سرت وا شده است..
سهمیه ی مرغوب گِلم را دادند
و روح لطیف و خوشکلم را دادند
آنگاه..«دلی برای عشق ِ به خدا»
دخترها ترتیب دلم را دادند !!!
ای شمر لعین زیر پایت ماه است
ریحانه ی حضرت رسول الله است
از سینه اش آن پای نجس را بردار
این پرچم « لا اله الا الله » است ..
.: Weblog Themes By Pichak :.