تولد فاطمه حق وردیان شاعر و نویسنده بزرگ خطه ی شمال است
مثلا می خواستم شعر شادی برایش کادو کنم
هر کاری کردم نشد جز در حال و هوای این روزهای غم انگیز فاطمه چیز دیگری بنویسم
حتی وقتی پیاز خُرد می کنم
همه فکر می کنند
برای تو اشک می ریزم ..
" نمی بوسمش
چون سرماخورده ام "
سال هاست
خود را اینگونه صبر می دهم ..
رفتگر
تنها پاییز
شاعر می شود
بقیه فصل ها
آشغال جمع می کند
نماز باران می خوانم
تا زیر چترم بیایی
باران می گیرد
شاعر می شوی ..
کسی نیست که مسعود کرمی ، "آقا طیب" بلاگستان را نشناسد.
هنوز هم که هنوز است روزهای رفاقت با طیب برای من جزو بهترین خاطرات وبلاگی به شمار می رود.
مدتی بود قلم را غلاف کرده بود که به جرات می تونم بگم با این کارش ، دنیای بلاگستان را دچار فترتی و رکودی در عاشقانه ها کرد.
اخیرا آقا طیب ، دوباره با همان قدرت و گیرایی ، نوشتن را از سر گرفته است.
خوشحالم ..
به این مناسبت شعری تقدیم حضرت طیب می کنم:
به قول آقاطیب: "چاقوی دسته صدفی ِ زنجان .. "
به قول من: "آخ .."
ماه
برکه ای ست در آسمان
که عکس تو در آن افتاده
فالگیر
به خط های دستم چشم دوخت
من به خط های پیشانیش
او آینده ام را خواند
من گذشته اش را
دنبال آدم برفی ام
کسی هویج
پیدا نکرده است؟
پی نوشت: محسن باقرلو نویسنده محبوب وبلاگ کرگدن بعد از قریب به یک دهه بلاگ نویسی ، سرانجام اولولون پرشین بلاگ را ترک گفت و به اسکای بلاگ مهاجرت کرد.
دلتنگم ..
قحط همدم است
من به خوشامدگویی تابلوی خیابان هم
دلخوشم
وبلاگ میریام با عکسی از علی به روز است.
مرگ
لبخند پدر را
قاب گرفت..
من
اخمی بی قاب را
دلتنگم .
می نوی عزیز. در برابر این اتفاق ناگزیر ، جز صبری جزیل چه می توانم برایت آرزو کنم.
گویی تمام گردبادها در سینه ام آه شده اند و تمام باران ها پشت سد بغضم جمع شده اند.
درد عظیمی است و می دانم این واژه های من فقیرتر از آنند که دردی از شانه هایت برگیرند و جای خالی پدر را فراموشت کنند.
تسلیت عرض می کنم. مرا در غم خود شریک بدان.
.: Weblog Themes By Pichak :.