باید بگوید آخ ، خیلی درد دارد
این رکعتش را نیمه کاره می گذارد
یک بار دیگر ایستاد و .. آخ ، دیگر
نای نماز مستحبی را ندارد
یک بار دیگر بر زمین بیهوش افتاد
باید دوباره فضّه به هوشش بیارد
وقت اذان شد ، او اذان را بغض می کرد
تا " اشهد ان محمد " را ببارد
زینب کنارش می نشیند ، او به زینب
گویا حسینش را امانت می سپارد
این بار روحش درد می گیرد ، چه سخت است -
حس کسی که پهلوی روحش بخارد
از او گذشت اما به این بیعت ستانان
باید بیاموزند که در ، میخ دارد
***
چشم علی خیس است ، زیرا دیر فهمید
زهرا نمازش را نشسته می گزارد
" احسان پرسا "
تاریخ : سه شنبه 91/2/5 | 8:42 صبح | نویسنده : احسان پرسا | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.