دارد می آید بر لبم جان نازنین نگذار
در صف عزیزم محتضر را آخرین نگذار
حالم بد است از مصرف بیش از حد قهوه
صدبار گفتم در نگاهت کافئین نگذار
من قبل ِ مردن بوسه می خواهم مرا لطفا
بی خود خمار بوسه های حورِ عین نگذار
من حاضرم پای تو را بوسه دهم اما
بوسه خطرناک است پا را روی مین نگذار
حالا که می خواهی به من بوسه دهی لطفا
پایین بیا حیف است آن را بر جبین نگذار
گفتی حرام و رو گرفتی و مرا کشتی
عاشق کشی را گردن دین مبین نگذار
من از تصرف منصرف گشتم تو راحت باش
با رو گرفتن دور لب دیوار چین نگذار
من دورم از تو دور ِدور ِدور.. خیلی دور
سودی ندارد عینک نزدیک بین نگذار
***
ننگت می آید اسم من در دفترت باشد
من اسم دارم جای یادم "آن" و "این" نگذار
یک بار جای آبرو در عشق جدی باش
اسم من احسان است بی خود نقطه چین نگذار
.: Weblog Themes By Pichak :.