سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دستها ..

می گوید از دستانش بنویس

چه بنویسم ؟

من که دستی نمی بینم ..



رفت آب بیاورد اما .. حالا داشت از خجالت آب می شد ..

شرم ساقی  

دستان خالیش  

هنوز خیس ِمشک بود  

.. 

بی دست برگشت ! 

 

بیعت ها

بیعت ها فرق می کنند 

در شام دست می دهند 

در کربلا « دست » می دهند !

 

ساقی ..  

حتی میان یک دشت کشته بی سر  

شناختمت  

سقای بی دست !  




تاریخ : پنج شنبه 84/11/13 | 1:5 عصر | نویسنده : احسان پرسا | نظر

  • بن تن | قالب وبلاگ | دنیای اس ام اس