سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عکس رادیولوژی


بی رحم !

عکس رادیولوژی بگیر

می خواهم بدانم

قلب داری ؟  

 




تاریخ : چهارشنبه 90/7/6 | 7:54 عصر | نویسنده : احسان پرسا | نظر


از زندگیم که هر چه بادا باد است

انگار فقط دشمن من دلشاد است

هی می روم و نمی رسم ، مشکل چیست

انگار که چرخ زندگی کم باد است

 




تاریخ : شنبه 90/6/12 | 9:21 صبح | نویسنده : احسان پرسا | نظر


او را شرمنده و خجل خواهم کرد

با خونش ، خاکش را گل خواهم کرد

من هر چه کشیدم همه زیر سر اوست

امشب با آیینه دوئل خواهم کرد






تاریخ : چهارشنبه 90/5/26 | 8:10 عصر | نویسنده : احسان پرسا | نظر

او که پیراهنش را 

به برادرانی دغل داد 

تا به خونی دروغین بیالایند .. 


او که پیراهنش را 

برای شفای پدری نابینا 

                            فرستاد .. 


پیراهنش را 

از زنی عاشق دریغ کرد 

و کسی نفهمید 

که زلیخا می خواست 

                        پارگی پیراهن را بدوزد




تاریخ : پنج شنبه 90/4/30 | 9:52 عصر | نویسنده : احسان پرسا | نظر

 

تو می روی

موسی به امید قبَسی می آید

- آتش گرفته ام -




تاریخ : یکشنبه 90/4/26 | 6:26 عصر | نویسنده : احسان پرسا | نظر

سلام ،

کوتاه ترین بیانیه ی دوستی ست

- سلام !

دوستی داشتم که طرح و کوتاه سروده ها را به عنوان شعر قبول نداشت و این گونه استدلال می کرد که قبول این قالب به عنوان شعر به منزله حذف بسیاری از صنایع ادبی خواهد بود.
گفتم اتفاقا طرح و انواع کوتاه سروده ، عرصه بالیدن صنایع ادبی است.
به عنوان مثال نقض به رد المطلع اشاره کرد و گفت : اگر این قالب را بپذیریم ، فاتحه رد المطلع را خواهیم خواند.
من برای اثبات نادرست بودن نظریه ی ایشان ، شعر بالا را نوشتم.

قضاوت با شما.

 




تاریخ : چهارشنبه 90/4/15 | 12:57 عصر | نویسنده : احسان پرسا | نظر

 

گفتم روی تو " والقمر " چون ماه است

" والعصر " جهان بدون تو جانکاه است

گفتی که بخوان سوره یوسف .. اما

این قصه دراز و .. دامنت کوتاه است ! 

 




تاریخ : پنج شنبه 90/2/29 | 7:15 عصر | نویسنده : احسان پرسا | نظر

به آسمان نگاه می کنم

هزاران ستاره

                چشمک می زنند

به زمین نگاه می کنم

فقط تو

                چشمک می زنی

 

 

خداحافظ دهه ی لعنتی هشتاد

سلام دهه ی نود

سال خوبی برای همه آرزو می کنم




تاریخ : جمعه 90/1/5 | 9:15 عصر | نویسنده : احسان پرسا | نظر

یک استکان رؤیا

سلام دوستان.

مجموعه طرح ها و کوتاه سروده های من تحت عنوان " یک استکان رؤیا " به لطف بی دریغ فرهاد صفریان پدرخوانده بلاگستان و راهنمایی های پدرانه سید ضیاء الدین شفیعی توسط انتشارات اردیبهشت رسانه به زیور طبع آراسته شد.

این مجموعه شامل 129 قطعه شعر در حدود 100 صفحه است.

در این کتاب علاوه بر شعرهای وبلاگ حذف شده ی قاصدک سوخته ، طرح های ساحل نشین اشک و تعداد زیادی از طرح های جدیدم در اختیار دوستان قرار گرفته است.

تعداد زیادی از طرح های قاصدک سوخته و ساحل نشین اشک پس از اصلاح و در برخی از موارد تغییر کامل به چاپ رسیده اند.

 

کتاب یک استکان رویا را در دو آدرس زیر می توانید تهیه فرمایید :

 

تهران . خیابان طالقانی . سینما فلسطین . خیابان مظفر . ( صبا ) کوچه صفا . شماره 3 واحد 1 تلفن 66460541

 

*  تهران . خیابان انقلاب . روبروی دانشگاه تهران . پاشاژ فروزنده . انتشارات خانه شاعران ایران

 

در صورت نیاز به هرگونه هماهنگی با بنده به شماره تلفن 09124884013 تماس حاصل فرمایید.

 

چند طرح از کارهای تازه کتاب را با هم مرور می کنیم :

 

 " گل "

 

اگر می دانستم

برایم گل می آوری

زودتر می مُردم

 

"بی تو "

 

رنگین کمان

پس از باران می آید

بی تو

باران

        بند نمی آید

 

"سکه "

 

سکه

      دو رو دارد اما

برای کسی که

               سکه ای دارد

 




تاریخ : شنبه 89/12/7 | 4:8 عصر | نویسنده : احسان پرسا | نظر

مسافر بودم اما با دلی ناشاد می آیم

که من از پایتختی مردمش اجساد می آیم

 

من از شهری می آیم خانه هاش آوار و ویرانه

من از شهری که قبرستان آن آباد می آیم

 

تمام دختران در آرزوی زنده به گوری

من از شهری اسیر مستیّ جلاد می آیم

 

عروسک زیر چکمه ، چرخ ِ کودک مانده زیر تانک

من از شهری سراسر بغض و بی فریاد می آیم

 

کمین پشت کمین ، سوغاتی این شهر دام است و

من از این شهر نه ، انگار از مرصاد می آیم

 

تمام موزه ها بازند و دزدان ساکن آن ها

من از حراجی ارثیه ی اجداد می آیم

 

به دستور مغول های معاصر شهر قرمز شد

من از شهری به رنگ جیغ مادرزاد می آیم

 

برایم میریامم چای دم کن ، چای ایرانی

که من سرگشته و دلخسته از بغداد می آیم

 

سلام دوستان.

بیش از دو دهه بود که از تولد گرفتن در زادگاهم محروم بودم.

امسال بعد از سال ها ، قسمت شد که روز تولدم در محل تولدم بایستم و به دنیا سلام کنم.

25 بهمن امسال ، خاطره خوبی از نجف در دفتر زندگیم نشست.

و اما بعد ..

تلاش ها و محبت های فرهاد صفریان پدرخوانده بلاگستان سرانجام به بار نشست و اولین کتاب بنده به زیور طبع آراسته شد.

ضمن تشکر فراوان از محبت های بی دریغ فرهاد ِ مهربان و راهنمایی های دکتر ضیاء الدین شفیعی ِنازنین ، به اطلاع دوستان می رسانم که مجموعه طرح ها و کوتاه سروده های احسان پرسا تحت عنوان " یک استکان رویا " به بازار کتاب روانه شد.

به امید خدا در پست بعد با توضیحاتی مفصل تر در این خصوص خدمت خواهم رسید.

 




تاریخ : سه شنبه 89/12/3 | 11:22 صبح | نویسنده : احسان پرسا | نظر

  • بن تن | قالب وبلاگ | دنیای اس ام اس