سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترجمه: آمده ایم که بمانیم ..

آهای اشغالگر

بر دیوار خانه ام

.. ننویس

در این سرزمین

عربی را

فقط بر سنگ قبرها می نویسند

***

آهای نامسلمان

من شیعه ام

و بر مُهر

سجده می کنم

تو مُهری به پهنای یک شهر را

.. غصب کرده ای

***

خانه ها را

به دنبال چه می گردی

همه دختران شهرم

مسلحند

یا به تو شلیک می کنند

.. یا به آرزوهایت

***

تا از گرسنگی نمرده ای

برگرد

به نخل های شهرم طمع ندوز

این نخل ها

سفره ی دشمن نیستند

سنگر چریک های مقاومتند

***

رادیوی تو

امشب ترانه عربی می خواند

اما فردا

اخبار فارسی پخش خواهد کرد

:و مجری با هیجان خواهد گفت

خرم شهر ؛ شهر خون

         آزاد شد                             




تاریخ : دوشنبه 89/3/3 | 10:12 عصر | نویسنده : احسان پرسا | نظر

 

یه کار قدیمی به احترام مقام مادر ..

 

 

تقدیم به آنها که روز مادر را به یک تکه سنگ تبریک گفتند :

 

 

چه می شد دستهایت را ببوسم

و پا نه .. رد پایت را ببوسم

چه می شد جای این سنگ نوشته

بهشت زیر پایت را ببوسم !

 

 

و برای اولین بار روز زن را به همسفر عشقم تبریک می گویم :

 

و خداوند

تمام هستی را که آفرید

مدادش کم رنگ شد

آنرا به لب زد و

                  زن را آفرید.

 

 

.. این کار هم به چشمک های شیطنت بارش تقدیم می شود:

 

 

چشم تو هنوز هم سقط می گیرد

وز دیده ی دلباخته شط می گیرد

چشمک که ندارد از خودش تاثیری

از گوشه ی چشمان تو خط می گیرد !

 

 




تاریخ : شنبه 85/4/24 | 8:7 عصر | نویسنده : احسان پرسا | نظر
       

  • بن تن | قالب وبلاگ | دنیای اس ام اس