آهای اشغالگر
بر دیوار خانه ام
.. ننویس
در این سرزمین
عربی را
فقط بر سنگ قبرها می نویسند
***
آهای نامسلمان
من شیعه ام
و بر مُهر
سجده می کنم
تو مُهری به پهنای یک شهر را
.. غصب کرده ای
***
خانه ها را
به دنبال چه می گردی
همه دختران شهرم
مسلحند
یا به تو شلیک می کنند
.. یا به آرزوهایت
***
تا از گرسنگی نمرده ای
برگرد
به نخل های شهرم طمع ندوز
این نخل ها
سفره ی دشمن نیستند
سنگر چریک های مقاومتند
***
رادیوی تو
امشب ترانه عربی می خواند
اما فردا
اخبار فارسی پخش خواهد کرد
:و مجری با هیجان خواهد گفت
خرم شهر ؛ شهر خون
آزاد شد
یه کار قدیمی به احترام مقام مادر ..
تقدیم به آنها که روز مادر را به یک تکه سنگ تبریک گفتند :
چه می شد دستهایت را ببوسم
و پا نه .. رد پایت را ببوسم
چه می شد جای این سنگ نوشته
بهشت زیر پایت را ببوسم !
و برای اولین بار روز زن را به همسفر عشقم تبریک می گویم :
و خداوند
تمام هستی را که آفرید
مدادش کم رنگ شد
آنرا به لب زد و
زن را آفرید.
.. این کار هم به چشمک های شیطنت بارش تقدیم می شود:
چشم تو هنوز هم سقط می گیرد
وز دیده ی دلباخته شط می گیرد
چشمک که ندارد از خودش تاثیری
از گوشه ی چشمان تو خط می گیرد !
.: Weblog Themes By Pichak :.