خون را تاریخ پُر بها می داند
این خون در تاریخ به جا می ماند
تاریخ ندیده کودکی " شش ماهه "
در میدان با گریه رَجَز می خواند
" احسان پرسا "
نماز خوف
نه با تکبیره الاحرام
که با " آخ "
آغاز می شود
حسین به سجده می رود
اسب ها گِردش
طواف می کنند
من مطمئنم روز عاشورا
قبله نما
به سمت عراق بود
حسین نمازش را تمام می کند
قاتلان زمزمه می کنند:
" اللهم صل علی محمد "
و بغض امانشان نمی دهد
که ادامه دهند:
" .. و آل محمد "
" احسان پرسا "
هر چند که در راه خدا می میرد
هر یار به علتی جدا می میرد
یک عده برای دین و یک عده حسین
عباس برای بچه ها می میرد
" احسان پرسا "
بنویس لب پُر تَرَک و دیده ی خیس
بنویس: فرات ِ لعنتی ؛ رودِ خسیس
بنویس که این قبر حسین بن علی ست
بنویس ، ولی به " خط کوفی " ننویس ..
" احسان پرسا "
انگار تمام رعدها می غرّند
انگار تمام نخل ها مُضطرّند
ای کاش که آسمان زهم نشکافد
دارند سر امام را می بُرّند..
.: Weblog Themes By Pichak :.