تقدیم به دختران صبور سرزمین ام
در عشق ِکسی برشته ماندن سخت است
پابند به یک نوشته ماندن سخت است
تو خوب بمان ، اگر چه بانو ، بالت
قیچی شده و فرشته ماندن سخت است
احسان پرسا
از زندگیم که هر چه بادا باد است
انگار فقط دشمن من دلشاد است
هی می روم و نمی رسم ، مشکل چیست
انگار که چرخ زندگی کم باد است
او را شرمنده و خجل خواهم کرد
با خونش ، خاکش را گل خواهم کرد
من هر چه کشیدم همه زیر سر اوست
امشب با آیینه دوئل خواهم کرد
گفتم روی تو " والقمر " چون ماه است
" والعصر " جهان بدون تو جانکاه است
گفتی که بخوان سوره یوسف .. اما
این قصه دراز و .. دامنت کوتاه است !
من کارگرم ، بپرس " مزدت چند است ؟ "
تا من گویم به تو که ".. یک لبخند است "
بوسه بر دست کارگر مستحب است
حالا چه کنیم عزیز ؟ دستم بند است .. !
خون را تاریخ پُر بها می داند
این خون در تاریخ به جا می ماند
تاریخ ندیده کودکی " شش ماهه "
در میدان با گریه رَجَز می خواند
" احسان پرسا "
ظهر است و امام شهدا مانده فقط
همراهش گویی که خدا مانده فقط
شش ماهه و عباس؛ در اردوی حسین
سرباز ِ بدون دست و پا مانده فقط
رفتید و هنوز کربلا کرب و بلاست
رفتید همه حسین دیگر تنهاست
ای خیل شهیدان کمی آهسته روید
یک کودک شش ماهه به دنبال شماست
" احسان پرسا "
هر چند که در راه خدا می میرد
هر یار به علتی جدا می میرد
یک عده برای دین و یک عده حسین
عباس برای بچه ها می میرد
" احسان پرسا "
بنویس لب پُر تَرَک و دیده ی خیس
بنویس: فرات ِ لعنتی ؛ رودِ خسیس
بنویس که این قبر حسین بن علی ست
بنویس ، ولی به " خط کوفی " ننویس ..
" احسان پرسا "
.: Weblog Themes By Pichak :.