تو می روی
موسی به امید قبَسی می آید
- آتش گرفته ام -
می آیی
و پرانتزهایمان را
از ( عج )
به ( ع ) خلاصه می کنی
و ( ع ) مخفف عزیز خواهد بود ..
سلام ،
کوتاه ترین بیانیه ی دوستی ست
- سلام !
دوستی داشتم که طرح و کوتاه سروده ها را به عنوان شعر قبول نداشت و این گونه استدلال می کرد که قبول این قالب به عنوان شعر به منزله حذف بسیاری از صنایع ادبی خواهد بود.
گفتم اتفاقا طرح و انواع کوتاه سروده ، عرصه بالیدن صنایع ادبی است.
به عنوان مثال نقض به رد المطلع اشاره کرد و گفت : اگر این قالب را بپذیریم ، فاتحه رد المطلع را خواهیم خواند.
من برای اثبات نادرست بودن نظریه ی ایشان ، شعر بالا را نوشتم.
قضاوت با شما.
گفتم روی تو " والقمر " چون ماه است
" والعصر " جهان بدون تو جانکاه است
گفتی که بخوان سوره یوسف .. اما
این قصه دراز و .. دامنت کوتاه است !
به آسمان نگاه می کنم
هزاران ستاره
چشمک می زنند
به زمین نگاه می کنم
فقط تو
چشمک می زنی
خداحافظ دهه ی لعنتی هشتاد
سلام دهه ی نود
سال خوبی برای همه آرزو می کنم
سلام دوستان.
مجموعه طرح ها و کوتاه سروده های من تحت عنوان " یک استکان رؤیا " به لطف بی دریغ فرهاد صفریان پدرخوانده بلاگستان و راهنمایی های پدرانه سید ضیاء الدین شفیعی توسط انتشارات اردیبهشت رسانه به زیور طبع آراسته شد.
این مجموعه شامل 129 قطعه شعر در حدود 100 صفحه است.
در این کتاب علاوه بر شعرهای وبلاگ حذف شده ی قاصدک سوخته ، طرح های ساحل نشین اشک و تعداد زیادی از طرح های جدیدم در اختیار دوستان قرار گرفته است.
تعداد زیادی از طرح های قاصدک سوخته و ساحل نشین اشک پس از اصلاح و در برخی از موارد تغییر کامل به چاپ رسیده اند.
کتاب یک استکان رویا را در دو آدرس زیر می توانید تهیه فرمایید :
* تهران . خیابان طالقانی . سینما فلسطین . خیابان مظفر . ( صبا ) کوچه صفا . شماره 3 واحد 1 تلفن 66460541
* تهران . خیابان انقلاب . روبروی دانشگاه تهران . پاشاژ فروزنده . انتشارات خانه شاعران ایران
در صورت نیاز به هرگونه هماهنگی با بنده به شماره تلفن 09124884013 تماس حاصل فرمایید.
چند طرح از کارهای تازه کتاب را با هم مرور می کنیم :
" گل "
اگر می دانستم
برایم گل می آوری
زودتر می مُردم
"بی تو "
رنگین کمان
پس از باران می آید
بی تو
باران
بند نمی آید
"سکه "
سکه
دو رو دارد اما
برای کسی که
سکه ای دارد
دو شعر به یاد غم های بی پایان " الهام فروغی "
" 1 "
من عشق را
رج به رج
بر قامت تو بافتم
دریغ که مردها
از بافتنی
فقط شکافتن را بلدند
" 2 "
من
پیراهنت بودم
تو
تنها هنرت اینکه
دو پیراهن بیشتر کهنه کرده ای
من کارگرم ، بپرس " مزدت چند است ؟ "
تا من گویم به تو که ".. یک لبخند است "
بوسه بر دست کارگر مستحب است
حالا چه کنیم عزیز ؟ دستم بند است .. !
از مسافران
جا مانده ام
دست تو در دستانم بود
تصویرم در چشمانت
و عشق در دل هامان
روی ابرها قدم می زدیم
***
بگویید هواپیما برگردد
یک مسافر در ابرها جا مانده است
به تظاهرات می پیوندم
و پلاکاردم را به دست می گیرم:
" دوستت دارم "
.. گزارشت ناتمام می ماند
.: Weblog Themes By Pichak :.